سلامی به رنگ آبی آسمان
سلام به همه ی دوستانم .
از همه ی شما عزیزانی که دل نوشته های منو می خونید ونظر میدید ممنونم .
نمی دونید چقدر خوشحالم می کنید .
روزی که تصمیم به ساختن این وبلاگ گرفتم هدفم فقط نوشتن ویه جور تخلیه ی عاطفی خودم بود. چیز دیگه ای برام مهم نبود .فقط نوشتن برام مهم بود .
اما فکر نمی کردم بعد از مدت به این کوتاهی به وبلاگم وشما دوستان وبچه های وبلاگ نویس اینقدر وابسته بشم .
باور کنید حالا کمتر احساس تنهایی ویاس می کنم. واینو مدیون شما دوستان خوبم هستم که به من سر می زنید .
آسمان دلهایتان همیشه آبی باد . ( یلدای بی سحر)

(ندارم شکوه از این درد )

بدان تقدیر من این است
که غم هرشب به بالین است
ندارم شکوه از این درد
که تنها چاره تمکین است
به بادم داد جنون عشق
که این یک رسم دیرین است
چو قلبش قبله گاهم شد
نگو بی دین و آیین است
مکن توبیخ چشمم را
گناه از قلب مسکین است
دگر من خوب می فهمم
نگاهش را که سنگین است
منم یک مرغ پر بسته
واو جویای شاهین است
اگر چه چشم من پر اشک
وروحم باز غمگین است
به هر جا هست خوش باشد
برای من مهم این است

برای من مهم این است ...